بسم رب الحسین
امسال هم عرفه گذشت. باز بوی محرم همه جا پیچید و صدای هل من ناصر حسین علیه السلام است که به گوش می رسد. خوب که فکر کنی این ندایی است برای دستگیری، برای نجات. این کشتی نجات است که غرق شدگان را می جوید. و چراغ هدایت است که مشعله دار راه سعادت شده است. باز ما را به میهمانیش فرا می خواند.
در عالم ذر هستی و ذرات چو یکجا
در آینه ی علم خدا گشت هویدا
می جست پی مغفرت خلق بهانه
کاین اصل بود ماحصل خلقت دنیا
پس داد ندا جانب ارواح مکرم
آنرا که بدی داعیه ی همت والا
کز اهل حق و بنده ی من خلق کثیری
گردند همه معصیت آلوده و رسوا
آیا ز شما کیست خریدار خلایق
کز معصیت خویش نسوزند به عقبی
خاموش شد از لا و نعم جمله ی ذزات
کردند از این مرتبه یک یک همه حاشا
چون دید فکندند سپر جمله ی کونین
زد دامن مردی به کمر زاده ی زهرا
تا سکه ی شاهی زند از بهر شفاعت
این مرحله را کرد ز دادار تمنا
فرمود خداوند چه داری و چه آری
سرمایه ی بازار محبت پی سودا
شاه از سر تسلیم و رضا قل و دل گفت
العبد و ما فی یده کان لمولا
آن رقعه ی معهود چنان نزد خدا ماند
تا شد به صف ماریه آن واقعه برپا
.
.
.
یارب به لب تشنه ی شاهنشه بی سر
یارب به علی اکبر و آه دل لیلا
بگذر ز گناهان محبان حسینت
ماییم و حسینی، چه به دنیا چه به عقبی
الهی! تو میدانی که حسین علیه السلام را دوست دارم. به حق حسینت دستم را بگیر.
خدایا! امسال نیز به ما توفیق نوکری این آستان را با معرفت، سوز دل و اشک چشم عنایت فرما!
آمین یا رب العالمین
التماس دعا